فرقه دموکرات در آستارا
فدائیان دموکرات در آستارا قلیج پسر کوچک سالار رشیدخان ساسانیان را که از ترس دموکراتها در جنگل متواری بود اغفال کرده و گفته بودند که به او امان میدهند. قلیج نیز باور کرده و به شهر آمده بود. شبهنگام خدادادخان و روحالله و فضلالله (فرضالله) که از تروریستهای معروف آستارا بودند و عموم آنها را میشناسند با دو نفر دیگر به منزل قلیج میروند صاحبخانه برای آنها شام تهیه میبیند و فدائیان پس از تصرف غذا میگویند همینجا میخوابیم. قلیج بدبخت برای آنها رختخواب حاضر میکند. در اواسط شب فدائیان برخاسته و او را صدا میکنند، به مجرد آنکه قلیج به حیاط پای میگذارد وی را با تیر میزنند مادرش به دنبال او میدود که ببیند چه خبر است او را هم با یک تیر دیگر بر جای سرد مینمایند. سپس به سراغ زن او که فوقالعاده وجیه بوده میروند و پس از عمل منافی عفت چوب بلند و قطوری را که در حیاط بوده و برداشته و... میکنند. سه طفل قلیج را هم در همان شب به قتل میرسانند. بعد از اتمام این فجایع به سراغ زوجه دیگر صاحبخانه که از ترس پنهان شده بود میروند. این زن برای اینکه پسرک کوچکش را به قتل نرسانند خود را به روی او میاندازد ولی فدائیان که از خون و قتل لذت میبردند پشت او را هدف قرار میدهند که مادر فوراً فوت میکند ولی خوشبختانه یا بدبختانه به طفل صدمه نمیرسد (طفل حسن نام داشت) صبح همسایهها میآیند و بچه را که هنوز هم بیهوش بوده به منزل خود میبرند پسرک پس از چند ساعتی به هوش میآید.[1]
گفتگوی حمید احمدی استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص عائله پیشه وری را از اینجا به بینید:
http://www.aparat.com/v/6912630e18b8ecd6b9ac1206aeb5949f79107
همین طور برای دانلود مستقیم بر روی رایانه تان اینجا کلیک کنید
فرقه دموکرات آذربایجان که نام خود را از فرقه دموکرات ایران گرفته بود تا خوش نامی و محبوبیت بزرگان این حزب وطن پرست را در ذهم مردم تداعی کند، نه تنها دموکرات نبود بلکه در یک سال زمامداری خود یکی از فاشیست های شورشی های محلی جهان را در تاریخ ثبت کرد.
فرقه با مخالفان خود به شدت برخورد می کرد و به راحتی به نام خائن به ملت آنها را به اعدام محکوم می نمود.
فرقه دموکرات حتی با آذری هایی که با عناصر آن به بحث و جدل فکری می پرداختند رحم نمی کرد. در موارد متعدد بسیاری دیده شد که فرقه از طریق قتل عام های خانوادگی مخالفان، تجاوز به عنف به همسر و کودکان افراد و... سعی در ارعاب و تنبیه افراد دارد.
مردم آذرابیجان از فرقه و فدائیان آن که از قققاز آورده شده بودند متنفر بودند. به همین جهت در 21 آذر شروع به پاکسازی و مجازات سران آن نمودند. این تنفر تا جایی بود که بیشتر اعضای باقی مانده فرقه از سوی مردم و قربانیان جنایات آن اعدام و مجازات شدند.
با ورود ارتش و قوای دولتی به آذربایجان نظم به جامعه بازگشت و از بلبشوی به وجود در کشتار فدائیان جلوگیری شد.
تصویر زیر از روزنامه آذربایجان گرفته شده است.تیتر آن می گوید: مرگ بر خائنین ملت. منظور از خائنین شهروندان آذربایجانی است که با روس ها و کمونیست های فرقه دموکرات مخالف اند و می خواهد با مردم ایران در یک سرزمین زندگی کنند و زبان شان فارسی باشد.
کسانی که نام خود را دموکرات نهاده بودند اینقدر تساهل نداشتند که حتی مخالفان نظری خود را تحمل کنند.
کتاب ها و منابع زیادی در خصوص فرقه دموکرات آذربایجان در کشورمان منتشر شده است. بخشی از این منابع خاطرات اعضای تاثیرگذار فرقه است که از لحاظ بررسی اوضاع از درون بسیار مهم به شمار می رود. بخشی دیگر اسناد و بررسی های تاریخی محققان تاریخ معاصر است.
در آذربایجان قبرستان آزادی چه میگذرد
از یک نامة جانگداز خصوصی
فرقه دموکرات پیشه به وسیله فدائیان خود جنایت های بیشماری را در حق مردم آذربایجان روا داشت. کشتارهای و تجاوزهای جنسی ساده ترین و پیشه پا افتاده ترین اعمالی بود که فدائیان فرقه که عمدا از قفقاز و شوروی به ایران آورده شده بودند انجام دادند. غارت اموال مردم، تجاوز به فرزندان خردسال میهن پرستانی که در برابر فرقه (و در واقع شوروی) تسلیم نمی شدند و بسیاری دیگر که داستانی است پر آب چشم از این جمله است.
در زیر یک نامه تاریخی را به نقل از کتاب غائله آذربایجانی می آوریم که در یکی از روزنامه های وقت در سال 1325 منتشر شد. این نامه از سوی یکی از اهالی آذربایجان همچون مظلمه ای نگاشته با زحمت زیاد به تهران و یکی از دوستان ارسال شده بود. در همان سال گیرنده نامه بخشی از مضمون آن را در اختیار روزنامه های وقت می گذارد تا با انتشار آن مردم را از جنایت هایی که فرقه دموکرات در حق آذربایجانی ها انجان داده است آگاه سازند. نویسنده نامه که فرزند خردسالش به وسیله عوامل فرقه کشته شده بود در این نامه صریحا می گوید که روزی که مردم آذربایجان انتقام شان را از فرقه بستانند دور نیست و چنان چه دیدم مردم بعد از فرار فرقه و پیش از رسیدن ارتش بیشتر اعضای فرقه را پاکسازی کردند.
اکنون آن نامه:
فرقه دموکرات هیچ گاه تلکیف خود را حتی با خویشتن روشن نکرد. پیشه وری با توجه به سوابق کمونیستی و البته به صورت توام وطن پرستانه ای که تا پیش از 12 شهریور 1324 داشته و با توجه به ارتباطات و مناسبات جدید خود را روس ها، هر چندگاه یک رویکرد را در خصوص وضعیت آذربایجان و تمامیت ارضی ایران از خود بروز می داد.
لازم به ذکر است که به دوستان اعلام کنم که بر خلاف تصور رایج پیشه وری قبل از تشکیل فرقه به هیچ وجه فرد خائن و وطن فروشی نبود و در روزهای آینده مقالات وی در روزنامه آژیر را در خصوص پایبندی به تمامیت ارضی و انتقاد از سیدضیاء به خاطر صحبت از فدرالیسم و تشکیل ایالات متحده ایران در درسترس شما قرار خواهم داد.
فعلا دقت نظر دوستان را به مقاله آقای خسرو پناه با عنوان از پیشه وری ما تا پیشه وری دیگران در ویژه نامه مجله گفتگو جلب می کنم.
پیشه وری دقیقا نمی دانست که باید به خودمختاری فکر کند یا به تجزیه ایران! باید شاه را مرتجع بنامد یا شاهنشاه و... در تصویر زیر می بنید روزنامه آذربایجان (ارگان رسمی فرقه دموکرات) با عزت و احترام و تشریفات معمول دربار محمدرضا شاه را خطاب قرار داده است.